کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران

کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران

اصلا روضه و ذکرهای امشب برای تو، که قطعا بی دلیل نبوده ناگهانی به یادت افتادن.

محرم سال ۹۸ اولین و آخرین باری بود که پا به پای دایی محسن شور و شوق داشتی برای دمام زدن و بعد از رفتنت همه انگشت به دهان موندن که چه لیاقتی داشتی! اومدی، عاشقی کردی، و رفتی.

همون زمان که همه مات و متعجب بودیم از رفتنت، یه نوحه‌‌ی تازه خونده بود مهدی رسولی، به اسم "بگذار تا بگریم". افتاده بود اول پلی لیستم و مدام گوشش می‌دادم و نهیب می‌زدم به خودم که حواست بیشتر به راه و رسم دنیا باشه.

امروز "گلِ عشق" به یادم افتاد، بعد دیدم این نوحه هم یادآور توعه توی ذهنم. اصلا همه‌ی لحظه‌هایی که با این نوحه جگرم سوخت برای تو..

.

[لطف کنید فاتحه‌ای برای احمدرضا بخونید.]


دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی