فاقد اهمیت

فاقد اهمیت

امروز یه گفت و گوی متفاوت در قالب چت داشتم. می‌گم متفاوت چون خیلی وقت بود خودم رو موظف به پاسخگویی در برابر کسی نمی‌دونستم، و خب واقعا هم تا حدودی اشتباه از من بود و مقصر بودم پس یه معذرت خواهی لازم بود. شاید اگه یکی دیگه به جای من این گفت و گو رو ادامه می‌داد یه طور دیگه برخورد می‌کرد، شاید ها مطمئن نیستم! ولی به هر حال وقتی ببینم اندازه‌ی سر سوزنی تقصیر از منه عذرخواهی می‌کنم چون دوست ندارم دیگران فکر کنن کاری که کردم از عمد و از سر بی‌توجهی و نادیده گرفتن یا خودمونی‌ترش از سر بیشعوری بوده. امیدوارم زودتر رفع و رجوع بشه داستان. اما مسئله‌ی مهم‌تر خوشحالیم از بابت اتفاقیه که افتاد، گلایه‌هایی که شد و حق و ناحق‌هایی که مطرح شد. خیلی وقت بود تو یه پیله‌ی سکوت فرو رفته بودم و خبری از این مدل‌ تجربه‌ها نبود. می‌گم تجربه چون واقعا اتفاق مهمی بود! اینکه وقتی اشتباهی رخ می‌ده آدم اون رو بپذیره و از طرفی به دنبال حقِ حقیقیِ خودش باشه خیلی مهمه. اولش می‌ترسیدم از حرف زدن اما مامان روحیه‌ی غیرت رو در من بیدار کرد و انداختم وسط میدون. همیشه می‌گم؛ حق‌طلبی رو از مامان یاد گرفتم و توانایی در متقاعد کردن آدم‌ها و جمله‌سازی‌ها رو از بابا. اصن مرسی که هستید ((((=

+هر موقع بحث مطالبه‌ی حق و حقوق میاد وسط یادم به دایی محسن میفته؛ توی صف پمپ بنزین بودیم که یه نفر اومد زرنگی کنه و یهو ماشینش رو آورد جلوی ماشین ما. دایی محسن پیاده شد و هر چی به مسئول پمپ بنزین گفت این آقا اومده جلوی من و داره حق من رو می‌خوره، آقای مسئول پمپ بنزین همش می‌گفت من چیکار کنم؟ خودت از حق خودت دفاع کن. دایی محسن هم خیلی شیک و مجلسی کارت سوخت اون آقای مثلا زرنگ رو از دستگاه کشید بیرون و انداخت رو زمین و گفت بفرما من از حق خودم دفاع کردم. آقای زرنگ در کسری از ثانیه سوار ماشین شد و کلا رفت که رفت. شاید اگه یکی دیگه بود، اصلا شاید اگه خودم توی اون موقعیت بودم می‌گفتم ولش کن بابا، یارو نمی‌فهمه چیکارش کنم. اما اون صحنه و اون اتفاق انقدر خفن و پر از تذکر بود که واقعا میشه یه سکانس سینمایی توپ ازش ساخت.

++ خلاصه که در هر زمان و هر مکان؛ هیهات من الذله!

+++خودم رو تا این لحظه برنده‌ی گفت و گوی امروز می‌دونم چون من اشتباهم رو پذیرفتم و از موضع قبلی خودم جا به جا شدم. اما طرف صحبتم هنوز ابراز پشیمونی نکرده و فکر هم نکنم در تصمیمش فرجی حاصل بشه. پس ولش!

++++ولی خدا وکیلی! هر سنی که دارید، هر موقع که واقعا کوتاهی و تقصیر از شما بود، عذر خواهی کنید. به خدا که هیچی از ارزش‌ها و غرورتون کم نمی‌شه، حتی به آپشن‌هاتون هم افزوده می‌شه یه چیزایی ((:

+++++خودم هم می‌دونم دلایلم قانع‌کننده نبود، ولی حداقل واقعی بود.


دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی