الله الله از این موجودِ دو پا!

الله الله از این موجودِ دو پا!

ولی اون لحن تمسخرآمیز توی سرم تکرار میشه همش. یادم نمیاد آخرین بار کی این مدلی بهم نگاه کرد و با این لحن باهام صحبت کرد چون اساسا ناراحت هم بشم از دست کسی ناراحتیم به اندازه‌ی ارزش و اهمیت اون آدم توی زندگیم طول می‌کشه و بعد هم تمام. از این روند که ناراحتی‌هام به درازا نمی‌کشه راضیم اما مسئله‌ای که برای من هیچوقت عادی نمی‌شه اینه که آدم‌ها همیشه یه نسخه‌ی جدید برای رونمایی کردن از خودشون دارن. و تو هر بار می‌گی اوکی! دیگه خوب می‌شناسم این آدم رو، دیگه جلوی اون هر حرفی رو نمی‌زنم و در برابر ابراز تمایلاتم گارد بیشتری می‌گیرم، اما امان از این حافظه‌ای که فکر کنم همه چیز برگرده به نیای مشترکی که احتمالا با ماهی‌ها دارم..


اصلا حالا که اینطوریه به بعضی از دلگیری‌ها اجازه‌ نده فراموش بشن. [فراموش نکن اما هر روز فازِ زخم خوردن از دوستان هم نگیر!!]
فکر نکن همه خیلی رئوف و دلسوزن و لزوما یه رگشون برمی‌گرده به اولادِ پیغمبر.
یادت نره که مهربونی‌ آدم‌ها به راحتی می‌تونه پست خودش رو ترک کنه و جای خودش رو به احساس دیگه‌ای بده که در یک لحظه می‌تونه تو رو تخریب کنه.

.

.

.
چی خلق کردی خدا؟ هر کدوم یه ورژن متفاوت و غیر قابل پیش‌بینی دارن! کاش یه آپشن عادی‌شدن و هر بار از شدت تعجب شاخ درنیاوردن هم به من اضافه می‌کردی بزرگوار..


دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی