کجاست کبوترِ نامه بر؟
مخاطبِ عزیز!
امیدوارم حالت خوب باشد و هر جا که هستی آرامش را سفت بغل کرده باشی. نمیدانم چه شد که بعد از مدتها دوباره به یادت افتادم، شاید چون همیشه بخشی از حضورِ تو در زندگی من خالیست و خالی میماند. نمیدانم این حالت چه معنایی میدهد اما این جای خالی را دوست دارم. میدانی، من فکر میکنم لازم نیست آدمها در واقعیت لزوما نسبت یا ارتباط خاصی با یکدیگر داشته باشند، همین که آن اثرِ ماندگار را بر وجود یکدیگر ثبت کنند گویا کفایت میکند. کدام اثر؟ معجزهی محبت را میگویم. تو انگار در غیرمنتظرهترین نقطه از زندگی من ناخواسته مامورِ انتقال این احساس به من شدی و از بد یا خوبِ حادثه، نمیدانم کدام یکی! ماموریتت زود تمام شد و رفتی. قبلتر خیلی دوست داشتم از روزمرگیهایم برایت بگویم، از پیش پا افتادهترین اتفاقها گرفته تا مهمترینشان. الان اما نه! الان فقط دوست دارم بدانم "عشق" زندگی تو را به چه رنگی درآورد و به چه سمتی کشاند..
ای کاش کبوتری پیدا میشد و جواب همین یک سوال را به من میرساند!
ای کاش کبوتری پیدا میشد و این نامه را به دست خوانندهاش میرساند!
.
.
.
+برایتان مخاطبی را آرزو میکنم که به شوقِ روی شما زنده باشد.. ((:
- ۰۳/۰۲/۱۹